نیروانا یه حبه قندنیروانا یه حبه قند، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

حـــبه قـنــد

اسم دخترطلای ما

مامانی عزیزم دختر خوشگل و نازم سلام امیدوارم مثل همیشه حالت خوب باشه و کلی شاد و خندون باشی. از درد دل های مامان بگم که با استراخت و بستن شکم بند بارداری خدا رو شکر بهتر شدم اما خوب پیش دکترم هم رفتم و اون به من گفت زیاد نشینم و کار سخت نداشته باشم و توصیه های دیگه و گفت اگه این دردا ادامه داشته باشه خدایی نکرده نی نی زود میاد و من با اینکه دوست دارم شما رو زودتر لمس کنم اما اصلا دوست ندارم شما زودتر بیایی باید کامل بشی و تپلی بشه بعد. طلا خانوم صدای قلب شما رو هم شنیدم و بار دیگه ذوق همه ی وجودم رو گرفت خدا رو شکر کردم بابت سلامتیت عزیزم حالا دیگه شکم مامان گرد شده و قشنگ معلومه یه نی نی قورت دادم/ شما هم تکون میخوری و بیشتر و...
19 اسفند 1392

یه درد سخت تو 27 هفته

دختر نازنینم عزیز تر از جونم سلام این روزها وقتی تو دلمی دلم ضعف میره تا موقعش برسه تا ببینمت همش تو سایت ها می خوام ببینم هفته ٢٧ نی نی ها چه شکلی هستن ؟ و یا چه کارهایی می کنن. عزیز دلم شما الان مژه هم داری چشماتو باز و بسته می کنی و اگه به دلم نوری بتابونم تو روتو بر میگردونی . خانومی اصلا یعنی شما چه شکلی هستی؟ قربون شما برم اما اینو میدونم داری بزرگ و بزرگ تر میشی. چون دو روزه درد امون مامانی رو برده و حسابی زیر شکمش درد داره از استخونهای لگنش بگیر تا دردی که وقتی می نشینه بدتر هم میشه و با وجود کار زیاد این روزهای اسفند ماه که اداره دارم این مشکل رو هم پیدا کردم. هر چی با شما حرف می زنم اما گوش نمی کنی دیرو...
11 اسفند 1392

رنگ آمیزی اتاقت

مامانی سلام هستی من خانومی ناز و صبور من سلام خوبی عزیزم ؟ هر لحظه برات دعا می کنم که خوب باشی و تو دل مامانی جات حسابی گرم و نرم باشه. قربونت برم از تکون هات بگم که دیگه وقتی شروع می کنی و منم شکمم رو نگاه می کنم متوجه میشم شکمم تکون خورده. چند شب پیش داشتی حسابی بازی میکردی تو دلم و به بابایی گفتم بیاد و دست بذاره رو دلم و تو رو ببینه . اونم که حسابی ذوق زده شد. قربونت برم شما 6/5 ماهه شدی البته تو دل من. انشاله همیشه سالم باشی خانوم گلم.مامانی دیگه از اون روز واست خرید نکردم اما همراه بابایی اتاق تو رو رنگ کردیم اونم لیمویی و سبز که خیلی به اتاقت جون داد و خوشگلش کرد مامانی با اون شکمش که حالا دیگه قشنگ سفت شده و معلومه توش...
5 اسفند 1392
1